در تمام ادیان و آیین ها علیرغم اختلافات بسیار و گاه متناقض که می تواند ناشی از دخالت و دستبرد انسان در کلام الهی باشد ، یک نکته مشترک می توان یافت و آن اعتقاد به ظهور منجی به هنگامی است که دنیا را سراسر ستم وجور فراگرفته است . اعتقاد به منجی همواره جان خسته از آلام آدمی را مرهمی بوده که اگر نه در عمر خویش و نه در زمانه و دوره خویش ، در زمانه ایی دیگر کسی می آید که نان را و همه شادی ها ومواهب دنیا را قسمت می کند . و به ظلم ناشی از زیاده طلبی های اصحاب زر و زور و تزویر پایان می بخشد . این نوع نگرش آینده ای درخشان برای تاریخ و جامعه ترسیم می کند و همواره نقایص جوامع موجود در مقایسه با آن جامعه ایده آلی بیشتر نمایان می شود و پذیرش ظلم وستم ( آنچه را که هدف طاغوت است ) را با سختی همراه می سازد . به همین دلیل در جوامعی که به این باور مومنند ، همواره حکومتهای ظلم وجور با مشکلات عدیده مواجه اند، نمونه آن را می توان در جامعه ایرانی – اسلامی خود بیابیم که چه در تاریخ معاصر و چه در پیشینه تاریخی اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان هسته بسیاری از اعتراضات و جنبش های مردمی را تشکیل می داده است .
در این میان به جا خواهد بود که به شرایط دنیا پیش از ظهور امام مهدی (ج ) در کلام سحرآمیز امیر سخن ، پروردگار بلاغت امیرالمومنین علی علیه السلام بپردازیم . البته در ابتدا مناسب خواهد بود که به توصیفات آن حضرت در باره اهل بیت مکرم پیامبر اکرم (ص) اشاراتی داشته و سپس به موضوع اصلی بازگردیم .
به طور قطع کسی که در دامان پیامبر رشد یافته ، شانه به شانه وی سختی ها و مرارت های سالهای تبلیغ دین را تحمل کرده و به هنگام نزول آیات الهی توسط جبرییل هم زانو با نبی مکرم اسلام بوده ، کفو و همسر یگانه دختر رسول اکرم و چکیده همه پاکی های عالم شده ، در توصیف این خاندان که خود نیز از پایه های اصلی و ستون های مستحکم آن است گفتنی بسیار دارد . ستودنی که نه توصیف صرف و تهی که دریایی در انگشتانه ای و اندکی از بسیار است. امیرالمومنین در خطبه دوم از نهج البلاغه خاندان رسالت و امامت را چنین توصیف می کند : " راز پیامبر بدانها سپرده است و هرکه آنان را پناه گیرد به راه حق راه برده است . مخزن علم پیامبرند و احکام شریعت او را بیانگر . قرآن و سنت نزد آنان در امان . چون کوه افراشته دین را نگهبان ، پشت اسلام بدانها راست و ثابت و پابرجاست ." و در جایی دیگر در خطبه 110 در توصیف این خاندان یگانه می فرماید : " ما درخت نبوتیم و فرود آمد نگاه رسالت ، جای آمد شد فرشتگان رحمت و کانهای دانش و چشمه سار بینش . یاور و دوست ما امید رحمت می برد و دشمن و کینه جوی ما انتظار قهر و سطوت. "
با استناد به گفته های امام علی (ع) در خطبه های 87، 125، 144، 147و 161 صفات زیر را می توان در توصیف خاندان رسالت به طور خلاصه ذکر کرد :
-زمامداران حق و پیشوایان دین ؛
-در گفتار راست ترینند؛
-در داوری به کتاب خدا سزاوارتر؛
-در عمل به سنت رسول خدا اولی تر؛
-تدبیر کننده کار مردمان ؛
-کسی به بهشت نرود جز آنکه آنان را شناخته باشد ؛
-کسی به دوزخ در نشود جز آنکه منکر آنان بود ؛
-راهنمای راه هدایت و روشنی دلهای کور ؛
-طغرای امامت به نام آنان؛
-دانش به آنان زنده است و نادانی به دانش آنان مرده ؛
-نیکوترین خاندانند.
در خطبه97 امام خطاب به گروه مسلمین می فرماید : " به خانواده پیامبرتان بنگرید و بدان سو که می روند بروید و پی آنان را بگیرید که هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نخواهند کرد و به هلاکتتان باز نخواهند آورد .اگر ایستادند ، بایستید و اگربرخاستند ، برخیزید. برآنها پیشی مگیرید که گمراه می شوید و از آنان پس نمایند که تباه می گردید."
و اما امام علی امامان برحق را چنین توصیف می کند: " همانا مثل آل محمد به ستارگان آسمان نماید: اگر ستاره ای فرو شد ستاره ای دیگر برآید. "( خطبه 100) و در ادامه چنین مژده می دهد : " طلوع کننده برآمد و درخشنده پرتوافکند و کوکب به درآمد. و نادرست راست گردید و خدا مردمی را به جای مردمی دیگر گزید و روزی را به روزی بدل گردانید. چشم می داشتیم بر دگرگون شدن روزگاران ، چنانکه قحطی زده در انتظار باران ؛"(خطبه 152).
در خطبه 138 چنین می خوانیم : " آگاه باشید که فردا و که داند که فردا چه پیش آرد، فرمانروایی که از این طایفه (امویان) نیست عاملان حکومت را به جرم کردار زشتشان بگیرد . زمین گنجینه های خود را برون اندازد و کلیدهای خویش ( از در آشتی تسلیم او سازد ) پس روش عادلانه را به شما بنماید و آنچه از کتاب و سنت مرده است ، زنده فرماید " و در خطبه 182 منجی را چنین می نامد " او مانده ای است از حجت های خدا و خلیفه ای از خلیفه های انبیاست " و امام اهداف و عملکرد امام عصر را در خطبه 138 چنین توصیف می کند : " خواهش نفسانی را به هدایت آسمانی بازگرداند و آن هنگانی است که رستگاری را تابع هوا ساخته اند، و رای آنان را پیرو قرآن کند وآن هنگامی است که قرآن را تابع رای خود کرده اند ..."
امام علی در جمله ای بسیار زیبا حال و وضعیت انسان را پس از ظهور منجی چنین می خواند : " دیده هاشان به تفسیر قرآن روشن شود ، بام و شام حکمت نوشند "
امام شرایط زمان و هنگامه ظهور امام عصر را چنین می خواند ( خطبه 187)" و آن هنگامی است که آسیب شمشیر مومن را آسانتر بود از به دست آوردن درهمی حلال ، روزگاری که پاداش بخشش گیرنده از دهنده بیشتر بود ، آن هنگانی است که مست شوید اما نه از میخوارگی بلکه از تن آسانی و فراخی زندگی و سوگند خورید نه از روی بی اختیاری و دروغ گویید نه از راه ناچاری . آن هنگامی است که بلا شما را چنان گزد که دوش شتر را از پالان آسیب رسد . این نوع رنج چه دیرباز است و این امید چه دور و دراز ." امیرالمومنین در حکمت 209 می فرماید : دنیا پس از سرکشی روی به ما نهد چون ماده شتر بدخو که به بچه خویش مهربان بود " و سپس در ادامه آیه " و نرید ان نمن علی الذین استصعفوا فی الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین " را قرائت کردند . و در حکمت 147 فلسفه ظهور امام عصر (عج ) را چنین می فرماید : " بارخدایا چنین است که هرگز زمین – به لطف تو- از کسیکه با حجت و دلیل بامر حق قیام کند و دین الهى را بر پا دارد خالى نخواهد ماند، خواه ظاهر باشد و آشکار، خواه در حال ترس و پنهانى ، تا دلایل الهى و مشعلهاى فروزان او از بین نرود. و آنها چند نفرند و کجایند؟ آنان بخدا سوگند تعدادشان اندک، اما از حیث مقام و منزلت نزد خدا بسى بزرگ و ارجمندند.خداوند به وسیله آنان حجت ها و دلایل روشنش را پاسدارى کند، تا آنرا بکسانى همانند خود بسپارند و بذر آن را در دلهاى افرادى چون خودشان بیفشانند.علم و دانش با حقیقتى آشکار بدانها روی آورد؛ و آنها روح یقین را با نهادى آماده و پاک لمس نمایند ؛ آنچه را دنیا پرستان هوس باز دشوار و ناهموار شمرند، آنها براى خویش آسان و گوارا دانند؛ و آنچه را ابلهان از آن هراسان باشند ، بدان انس گیرند. دنیا را با تن هائى همراهى کنند که ارواحشان به جهان بالا پیوسته است .آنها در زمین خلفاى الهى باشند و دعوت کنندگان به دینش .آه ، آه ، بسى مشتاق و آرزومند دیدارشان هستم ، " در خلال این سخنان می توان دریافت که حتی حضرت امیر و خاندان امامت نیز در آرزوی دیدن خورشید تابان و ماه فروزان ذخیره عالم امکانند .
آن زمان که چون زمانه ما حق و راستی رخ در نقاب کشیده ، دروغ فراوان و پسندیده و صداقت نادر و از سکه افتاده ، عدل گم گشته و ناپیدا و ستم آشکار و عریان جان آدمی را به ستوه می آورد ، آن زمان که آدمی تنها راههای بسته را در پیش روی دارد و تنها پژواک ندای کمک خواهی اش بر دیواره های این کهکشان خالی به گوش می رسد ، دمیدن خورشید هدایت و عدالت ، نوید رهایی از همه بندهایی است که جسم و جان را بی رحمانه می فشارد.
به امید آن روز که خورشید از پس تاریکی ها دوباره درخشیدن آغاز کند.
|